امیرتیمورموئسس سبک اصیل هنرمعماری وحامی فرهنگ ومدنیت آسیای وسطی
تتبع ونگارش؛ترجمه وتلخیص:ازحسن پیمان تتبع ونگارش؛ترجمه وتلخیص:ازحسن پیمان

 

 

(1)

شیوۀ مردی وعدالت

چون عقاب تیزبال بلندپروازم

ز"مردی" باکبوتر هم   اوازم

با"کل مرغان"به بیرحمی ستیزم

زسنگ عدل وانصاف تخت بسازم

پیمان "  ارام ندارد اندرین رزم"

باتوسن"عدل" درتاخت وتازم

حسن پیمان"و"  

فهرست مطالب عمده

مقدمه وپیشگفتار_

امیرتیمورشخصیت چند بعدی_

علل عمدۀ منسوب سازی"تورک"به نژاد"مغول"و_

 امیرتیمور وسبک نوین معماری_

امیرتیموریک معمارورزیده_

    گورامیر"و"آق سرای"ازنخستین نمونه های معماری افسانوی امیرتیمور"  _

نتیجه_

منابع ورویکردها

مقدمه وپیشگفتار:درحرف نخست این گفتمان باید گفت که؛تورکها وتورک تباران مقام وجایگاه خاصی درتأریخ بشریت دارند.ازلحاظ حقوقی، ملی،نژادی وزبانی،سیاسی واقتصادی،اجتماعی وفرهنگی بائیست مانند سائیراقوام ونژادها ومقام شائیستۀ انها درکنارسائیر ملیتهای برادربویژه درکشورما افغانستان درمقطع حساس وخونبارسیطره جوئیهای کنونی بااحتیاط لازم بگونۀ مساوی وبرابروواقع بینانه ودموکراتیک،عادلانه ومنصفانه،درتمام ابعاد،عرصه ها ونهادهای فرهنگی،مدنی وسیاسی-اجتماعی-اقتصادی،بادقت لازم در نظرشده وباید برخورد مسئولانه ودموکراتیک صورت گیرد.زیرا فرهنگ وتمدن باشکوه وفناناپذیرتورک وتورک تباران که به ده ها شاخه وطوائیف مختلف تقسیم شده ودرسراسر جهان پراگنده وگسترده اند، اماازپشتیبانۀ وسیع تأریخی-فرهنگی ومدنیت کهن باعظمت  خود برخوردارهستند.واینکه بعدازانقراض امپراتوریهای تورک درسراسرجهان درهرکشور ومناطق وممالک مفتوحه؛بویژه درافغانستان  ازجانب متعصبین وزمامداران قبایلی  برمبنای ارقام وآمارهای تخیلی بی اساس وبی سرشماریها تحت عنوان" اقلیت "برای حاشیه راندن انها تلاشها جریان داشته ؛و پیوسته دربحرانهای مزمن وسیطره جوئیهای نژادی وزبانی این زمامداریها ازصحنۀ تأریخ کنارزده  شده ومورد سخت ترین وشدید ترین تعصبات نژادی وزبانی وبی عدالتیها،حق تلفیها،ظلم وستم وکشتارها،قتل وغارتها،اعدامها وچوروچپاولها،اسارت گیریها غلامی وکنیزی بویژه خلق شریف هزاره ؛نسلکشیها وکله منارسازیها را درتأریخ خونبارکشورمتحمل شده آمده اند؛وبه دیدگاه حقارت وتوهین نگریسته شده اند؛وازحبس وزندان ؛زنجیر وتیل داغها گرفته تا دهها نوع شکنجه وکوچهای اجباری محکوم گردیده وازملک آبائی واجدادی هزاران ساله قبل ازمیلادشان محروم ورانده شده اند؛ به این مفهوم نیست که انها تأریخ زبان وفرهنگ ندارند ویا نمیتوان بزورنیزه(فرهنگ وتمدن وتأریخ)پربار این ملت بزرگ وبا فرهنگ مدنی رانابودساخت ویا عظمت فرهنگ ومدنیت وزبان وکلچرانهارا با جعل وتقلب؛وحضوروهستی نیرومند انانرا درتأریخ ازصفحۀ روزگار انکارواغماض نمود.افغانستان کثیرالملیت بوده وبیش ازسی قوم درترکیب جامعۀ ان عملآ حضوردارند

 که عمده ترین انها،تورکها(اوزبیک،هزاره، تورکمن   کوشانیهای تورک،  ایماق،  و  یفتلیهای تورک،بیات،قزلباش،قزاق،قرغز،تاتار،اویغور،تورک مغول وتورک تایمن و..)راتشکیل داده؛درپهلوی سائیراقوام برادر دردفاع ازمیهن ازاستقلال وتمامیت ارضی ازننگ وناموس ازهستی ملی ومیهنی دربرابردشمنان واجنبیها ویلغرگران تأریخی شانه بشانه رزمیده اند فداکاری وجان نثاری نموده وهستیها وساخت وسازها افریده اند؛وامپراتوریهای متعدد وفاتح درجهان مستقروفرمانها رانده اند که قابل اغماض وانکاربوده نمیتواند.تورکها درزمانه های دوروازقدیم الایام بدینسودرمناطق وسیعی ازغرب مغولستان؛حتا قبل از موجودیت مغولها وازشمالغرب چین وکاشغرستان گرفته تا جنوب سائیبریا گسترده بوده اند.ودراکثرکتب معتبروبویژه در"اکبرنامه"بوضاحت تذکررفته است.که قدامت انهابه (دو الا سه هزارسال قبل ازمیلاد)میرسد.تورکها ازابتدای زندگی بدوی خود به کشت وزراعت ودامپروری،شهرنشینی ومدنیت وبه صنعت فلزکاری ونساجی وصنایع دستی ومستظرفه وتجارت دسترسی کامل داشته اند.ورسم الخط "سیریانی"را درالفبای تورکی پذیرفته بودند.وحتا تورکان اویغورنسبت به سائیرقبائیل تورک وطوائیف دیگردران عهد بسیارپیشرفته تربوده اند وحتا نخستین امپراتوریهای تورکان از(125 ال200 سال ق.م)رانشان میدهد.تورکها درسراسرجهان بیش از(16 امپراتوریهای وسیع)ونیرومندی را؛غیرازامرا،شاه هان وسلاطین که دست نشاندۀ خود انها  درقلمرو شان بوده مستقرنموده وفرمان رانده اند.بویژه درقرن (ششم م.)یک امپراتوری وسیعی را بوجود اوردند که ازغرب مغولستان تاغرب"اورال"وسعت داشت که موئسس ان شخص مقتدری بنام"تومنه خان"بود که در(525م)ازدنیا رفته است.وقلمروپهن اورش میان پسران وبرادرانش تقسیم شده؛حصص شرقی ان که شامل(منگولیا یا مغولستان امروزی)وغیره میشد؛به پسرش"موگا خان"نام داشت تعلق گرفته.وقسمت غربی ان که شامل کاشغرستان وحوزۀ جیحون واورال وشمال شرق افغانستان میگردید به برادرتومنه"ایستامی خان بیغو"نام داشت تعلق گرفته است.به گواهی وشهادت عینی تأریخی تورکها قبل از این تأریخ بسوی غرب وجنوب متوطن بوده ودرپیشرویهای خود الا مناطق شمال وشمال شرقی تا مرکز افغانستان را به تصرف خود دراورده بوده اند.(1)؛وامارتهای کوچکی رادرانجا تشکیل داده بوده اند.که تعداد انها الا (سی)امارت میرسیده است.که همۀ این امیرنشینان ازیک خان بزرگ اطاعت مینموده اند که مرکزان درقندزبود. ازقول محترم پرو فیسور داکترعنایت الله شهرانی درمورد قدامت تأریخی تورکها بنابرجعلیات برخی نویسندگان که نژاد تورک را مغول معرفی نموده اند چنین نقد اورده اند:" خیلی دلچسپ است که اقای یزدانی  اززبان پروفیسور همام می اورد:"محققان دراین امرهیونگ نووهونها همانند هستند که بعدها بنام مغول شناخته شدند وتورکان وتاتاران هم از این مردم ریشه گرفته اندتردیدی نیست..""(ص165).درحالیکه ما دراوراق هذا ثابت ساختیم که ؛ریشه وکندۀ تورک وبعدأ تاتارو مغول ودیگرشعبات منقسم میگردند ودرهمه کتب معتبرپیش ازمغول به مانند اکبرنامه وغیره اورده شده است و..."(ویکی پیدیا:دانشمامۀ ازاد).-پژوهشهای علمی وتأریخی بیانگرانست که:"کوشانیها درافغانستان قبل ازمیلاد حاکمیت وحکمروائی مینموده اند.غزنی وبلخ یکی ازکهن ترین مراکزتورک نشین شمرده میشده اند."تحقیقات علمی تحت عنوان"کابل درپردۀ تأریخ"یک اثرمهم پژوهشی درمورد اینکه:هزاره ها وغلجائیها تورک هستند؛چنین بیان میدارد:"درقدیم ها پیش ازمیلاد مسیحی فرزندان یکی ازخوانینن ورئیس قبیلۀ یکی ازتورکهای توکیودرکاشغرستان وساحۀ ختن ویارکند یا یارقند"یارکنت" وارومچی بنام "اچل خان"بعدازشکست درمقابل"ژوان ژوانها"جانب تخارستان می اید ولی ناگهان به داربقا میشتابد؛ودو پسر ویک دختراو بنامهای "قابل خان"و"جابل خان" ودخترش"غزنه جان"درسرزمینهای(کابل،زابل وغزنی)امده صاحب ان ولایتها میگردند.وازان تأریخ کابل،زابل وغزنی بنامهای ایشان نامگذاری میگردد وازنام انها مشتق گردیده است.(2). واین واقعیت نهفتۀ تأریخی بیان کنندۀ انست که؛تورکها وتورک تباران دارای ریشه های کهن تأریخی-فرهنگی وصاحب مدنیتهای بزرگی دراین سرزمینها بوده اند.که دراین میان درسده های بعدی امپراتوریها؛ تیموریان واحفاد انرا درمحراق بحثهای خودقرار داده وبه مناسبت (530 مین)دورتجدد(رینسانس)این امپراتوری باعظمت وباشکوه؛کارنامه های فرهنگی،خدمات ادبی وهنری؛وبویژه معماریها وشهکاریهای تأریخی واثارمانگارامپراتور بزرگ امیرتیموررا که درتأریخها ثبت گردیده است به بررسی میگیریم.ا

امیرتیمور شخصیت چند بعدی: امیرتیموریگانه ابرمرد فاتح دلیر واهنین بی بدیل درتأریخها ثبت گردیده است.که ازتدابیر وتاکتیکهای عالی نظامی-سیاسی برخوردار بوده که ؛معمولأ بعد ازختم جنگها؛ابادی ومعماری وساخت وسازهای مجدد ناشی ازویرانیها وخرابیها ازجنگهای خونین وتباه کن بین سلاطین درگیرجنگها؛وبویژه درعرصه های رشد وانکشاف فرهنگ وادب ومدنیت وروحانیت؛درمحراق توجه او قرار داشته است.ا

یک-امیرتیمورمرد ادیب وفرهنگی:و

مارک دیکینز؛موئلف کتاب(  (mark dickens)

(temurid architecture in samarkand)

دربارۀ امیرتیمورچنین مینویسد:" امیر تیمورزمانیکه پایتخت خودرا درسمرقند انتقال داد؛فورأ آنرا به یک شهرزیبا وسرسبز مبدل ساخت وتیمور دربارۀ این شهرزیبا وقشنگ خود چنین سروده است:ا

شهربومی من سمرقند بعد ازین

به شهرت رس تا دورترین قاره ها

که انجا هم قصر شاهی خواهدشد بنا

درخشان قبه اش سازد هراسان جنتها

شهرت برج وبنا ام قدکشد ازبالای کوه ها

برگردان ازانگلیسی به فارسی:حسن پیمان---(3)و

دردورۀ امپراتوری امیر تیمور علی الرغم خرابیها واسیب پذیریهای ناشی ازجنگها؛فرهنگ ومدنیت؛هنر وادب دوباره ومجددأ نفس تازه گرفته به اوج خود رسیدند.دربارفرهنگ پرور تیمور به مهد علمأ ودانشمندان وروحانیون وبه گهوارۀ علم ومدنیت مبدل گردیده ابادیها ومعماریهای باشکوهی بویژه به شکل وسبک اسلامی ان رشد ورونق یافت.ا

دو--تیمور ازحرفش برنمیگشت:امیرتیمور انچه میگفت به ان عمل میکرد وازحرف خود برنمیگشت ویک امپراتور فاتح وجهان کشا بود.یک مرد اهنین واعتماد به نفس؛مصمم وقاطع ودرعزم وارادۀ خود راسخ،باایمان وپیگیر بوده است.که این ویژه گیهای وی باعث احترام اروپائیان نیز قرار گرفته است.چنانچه سلاطین وامپراتوران اروپائی ازفتوحات برق اسا وظفرمندانۀ تیمور(تورک برلاس)وقتا که خبرمیشوند؛تمام قارۀ اسیا،ماورائوالنهر،روسیه،شرق وشمال الا غرب جهان؛ازاناتولی،قسطنطنیه،مصر اذربائیجان،ایران ،ارمنستان الا سواحل مدیترانه وروم جهت توسعه وگسترش امپراتوریهای خود پیوسته وبلا توقف پیشروی دارد؛وازاین واقعیت وخصوصیات تیمور که:"انچه میگوید واقدام میکند وانرا بدون برگشت ازحرف وعزم خود دلیرانه عملی میسازد.."خبرمیشوند؛انرا پیروزی حتمی تیموردانسته وبه ان معتقد میگردند که او پیروز میشود ومقاومت با اوبیهوده است؛بدون جنگ ومقاومت ازدر صلح ودوستی با اوپیش امده همه تسلیم میشوند وفورأ تماسهای دپلوماتیک برقرار نموده ونماینده های سیاسی خودرا تعین وبه پای تخت تیمور درسمرقند میفرستند..که یکی ازاین نمایند ه های سیاسی ،وزیر مختاربنام(رای گوزالز دی کلا وجو)در

در1412م.به حیث سفیر قصرویا قلعۀ پادشاهی درشهرسمرقند به دربارامیرتیمور فرستاده میشود.(4) ( همان)  زیرا : "  شکست  دولت عثمانی توسط  امیر تیمور در  کشورهای  شرق   و غرب   تولید تعجب      وهراس نمود؛خصوصأ که نام وشهرت "ایلدرم"مقدرترین امپراتور وقت تمام اروپارا فراگرفته بود.اینست که "هانری چهارم"پادشاه انگلستان"و"شارل ششم"پادشاه فرانسه تهنیت نامه های این فتح مشهوررا با تحائیف گرانبها به دربار امیرتیمور فرستادند.و"قیصر امانوئیل"به قسطنطنیه مراجعه واطاعت خودرا به امیر تیمور اظهارنمود؛ملک ناصر پادشاه کشورمصر اطاعت نامه توأم با هدایا وبا اعتراف با خواندن خظبه بنام تیمور به نزد "امیر" فرستاد و"هنری سوم"پادشاه "کاستیل" هم نماینده خودرا درسمرقند به دربارامیر تیمور فرستاد.این واقعه ،قسطنطنیه وامپراتوری روم شرقی را برای پنجاه سال دیگربه صلح وسلم وثبات واداشت وازجنگها جلوگیری نمود.....وبعد ازغلبه بربا یزید انگوره وبدوهه پایتنخت دولت عثمانی ازسپاهیان عیسوی مسخر وبدون انکه به اروپا داخل شود به اذربایجان برگشت ودر1404عیسوی گرجستانرا تسخیر وبه سمرقند برگشت.دراینجا بود که جشن مجللی به غرض عروسی امیرزاده گان برپاکرد وسفرای بیست کشورمختلف جهان به دربارمجلل وباشکوه اوحضوربهم رسانیدند؛ولی" امیر "باز بیاد نواسۀ جوانش"محمد سلطان میرزا"افتادکه زیاد دوست داشته یکباردیگرهم گریست.(5).ا

سه--"امیر" مرد متکی به خود بود:-تیمور شخص قاطع مصمم وپیگیر ودارای وسعت نظربوده وبیشترمتکی به خودبوده است واجراأت او متکی به فهم ودرک واستقلال ارادۀخود او متعلق بوده وازبرداشتها،مطالعات تحلیلها وتشخیصها وبرمبنای ارزیابیهای خودش استواربوده است.وبه دیگران کمتراعتماد مینموده است.نخست بابزرگان فامیلی؛موی سفیدان وروحانیون مشوره نموده وبعدأ به افسران خود موقع ومیدان میداده است.قرار اظهارات(بمبر وکریستاینا) به کتاب خود بنام (گریت مغول)امیر تیمور با همه شأن وشوکت امپراتوری؛ قدرت وعظمت شاهانۀ خود همیشه با مردم ودربین مردم واولوس خود طورعادی زیست ودرامیزش بوده ویک زندگی مردمی وفقیرانه را خوش داشته است.

              (6)

چها --امیرتیمور مدنیت پروربود:-پایتخت امپراتوری ودربارخودرا که سمرقند وگاهی شهرهرات را برگزیده بود؛ازعلمأ وفضلا وادبا مملو واین شهررا ازاثار وابدات ماندگار باارزش تأریخی مجلل وزیبا ساخته بود؛به روحانیون وعلمای دینی احترام خاص وهمیشه درتحت حمایت وی بوده اند.دراحداث وآبادی وسرسبزی باغها بیشترتوجه مینموده است؛ودررشد وانکشاف زراعت وتولیدات وبه زارعین ومالداران ودرراه تشویق اهالی به عرصه های مختلف کشاورزی ازطریق اعطای بخششها وکاهش مالیات دولتی وباوضع سیستمهای بگونۀ قسمأ مترقی مالیات ازهیچگونه مساعدت ها دریغ نمیکرده است.(7)ا

پنج-- درگزینش کادری:-برازندگی شخصیت امیر تیموررا درگزینش وانتخاب کادرهای رهبری بدون تبعیض وامتیازبرجسته ساخته است که درگماشتن سلاطین وامرای محلات ومناطق تحت قلمرو امپراتوری خود وبه مقایسه بازمامداران وسلاطین دیگر بعدی تأریخی؛هرگز تبعیض نژادی وزبانی وقومی را محک ومعیارقرار نمیداده است.یعنی حاکم وزمامدارهرمحل ومنطقه ازمردم وجوامع همان محل ومناطق مربوط به هرقوم وقبیله ونژادی که تعق داشته باشد بدون تبعیض وامتیاز انتخاب وتعین مینموده است.(8).که این روش وسیاست عادلانۀ او یگانه عامل موئفقیت؛ایجاد اعتماد وثبات وتحکیم حاکمیت مرکزی ،دوام وحفظ  وقوام وحدت ملی سراسری  قلمرو امپراتوری او میگردیده است.یعنی وحدت ملی را ازیک قوم خاص بوجود نمی اورده است.بلکه ارگانهای رهبری کننده به اختیارشائیسته ترین ووفادارترین افراد متعلق به هرقومی که باشد میسپاریده است.ا

شش-- رونق تجارت:-سیستم مطمئن تأمین امنیت وآرامش،تجارت وترانسپورت،انتقالات ومال التجاره ورفت وامد کاروانها وتجاران ازشرق تاغرب وازجنوب تا شمال درسراسر دنیا درقلمرو امپراتوری تیمور مطمئینانه تأمین بوده واحدی حق تعرض وتجاوزرا به مال وجان کسی نداشته ویک حاکمیت باثبات سراسری حکم فرما بوده است.(9).وبا وضع سیستم بهترمالیات بالای تجاران به کتگوریهای مختلف ازتجاران خرده پا وسرمایه داران کوچک حمایت مینموده است.قرار اظهارات(بلنت ویلفرد)تجارت تحت رهبری مستقیم ومسئولانۀ شخص امیر تیمور به ویژه درسمرقند روز بروز به اوج ترقی وانکشاف خود گام نهاده رونق یافته است.که تقریبأ نیم تجاران اسیا را به دام خود اورده وبه مرکز تجارت خانۀ بین المللی به قلب آسیای وسطی مبدل ساخته است.(10)ا

که درمارکیتها وبازارهای ان عمدتأ چرم،نیلون ،سند وانواع جواهرات وسنگهای قیمتی وابریشم وانواع میوه جات وسبزیجات،خربوزه وتربوز وانگور ودهها نوع غذاهای متنوع ومرچ ومساله دربازارهای ان عرضه میگردیده است وافزونبران؛این شهرو شهرهرات به یگانه مرکزهنرهای زیبای معماری ونقاشی وکاشی کاری مخصوص مقعری وبه مهد علمأ ودانشمندان؛عارفان واثار ماندگار تأریخی مبدل

گردیده بود.(11).ا

هفت--روش واهداف عمده درنبردها:-نبردها وفتوحات امیر تیمورهرگز به معیارهای(اتنیستی قومی،زبانی ونژادی ویا مذهبی وایدئولوژیکی)استوارنبوده است.بلکه بطورعمده؛کشورکشائی وجهانگیری ووسعت وگسترش قلمرو امپراتوریها؛حکمروائی وفرمان روائیها درجهان بوده است.که باسائیر زمامداران قبائیلی بعدی درتأریخ بویژه درافغانستان دیروزی وامروزی ازریشه درتفاوت بوده که شخصیت چند بعدی امیرتیموررا برجسته ترمیسازد.ا

هشت--تمایل به یاسای چنگیزی:-این روش به چند دلیل کاربرد عملی داشته است:الف:-بیرحمی وقاطعیت سرنوشت ساز برمبنای اتخاذ تدابیر عالی نظامی-سیاسی وتاکتیکی امیرتیموردربرابر دشمنان مغرور ومتکبرش درجریان وقوع جنگها ونبردها؛باعث شده است تا دشمنان نژادی وزبانی اورا سخت عصبی وبه حیرت وحسود فرو برده مات ومبهوت سازد.که اورا بخاطرعقده کشائیها تحت نامهای"تیمورلنگ،تیمورلین،تیمور لم وحشی وظالم وصحراگرد وغیره"درتأریخها ودرنبشتارهای خود ثبت نموده امده اند.درحالیکه تیمور درجریان جنگها چهاربارتیرخورده وسرانجام لنگ گردیده است؛نه لنگ مادرذادی!.ا

ب:-ودرحالیکه این بیرحمی وعدم مراعات وترحم درجریان جنگها درمقابل دشمنان گردن کش ومتکبربخاطرشکست دادن قطعی ان یگانه روش تیموربوده که انرا ضامن پیروزیها وفتح وظفرخود میدانسته است.واوتمایل داشته است تا درنبردهایش از"یاسای چنگیزی" استفاده ببرد.وبه این باور بوده است که:سستی وعطالت ودلسوزی؛مراعات وسازش ومصالحه  درجنگ وانهم یکطرفه باشد وضعف روحیه نشان دادن به دشمن ولشکرجنگی خود دربرابردشمنانش که انهارا نیزمصمم وسرکش وخشن دربرابرخود میدیده است؛درجریان جنگها یگانه وسیلۀ شکست وسقوط وتسلیم به دشمن تلقی نموده وانرا به خود عارمیدانسته است که این روش ناشی ازوحشیگری ویا صحرا گردی نبوده بلکه درمتانت شجاعت دلیری وسرسختی وتسلیم ناپذیری وتدابیرعالی نظامی او دلالت مینماید.ا

ث:-ودران زمانه ها معیارجنگها نیز همین نوع سلحشوریها،قهرمانیها،قاطعیت وبیرحمیها بین سلاطین درگیر جنگهای تیر وکمان بازی وشمشیرزنی ویا مشت ولغت تن به تن درجنگهای همان وقت معمول بوده است که؛هرکس نظربه توان واستعداد ومهارتهای جنگی علیه یک دیگربکارمیبرده اند وازمعرکه قهرمان وفاتح بدرمی امده اند.وبه شهرت میرسیده اند.ا

ج:  اما  علی الرغم مدعیون هژ مونیست فرهنگ ومدنیت امروزی؛و بادریغ درعصراوج فرهنگ وتمدن وعلم و معرفت ونهاد های تحت نام دفاع ازحقوق بشرکنونی مااشکال خشونت وبیرحمی وقصاوت را صدها چند خونبارتروبه  نحو پیشرفته تر وسیستماتیک تر ان،تنظیم وتربیت یافته ومجهزتران را مشاهده میکنیم که با کذشته ها غیرقابل مقایسه است.درعصرحاضرکه این روشهای خونبار وخشن وحشیانه ترجنگی به اخرین مدارج بیرحمی وقصاوت خود که هنوز تحت عنوان"اشرف المخلوقات"و"جهاد مقدس!؟"اسلامی افراطی وانهم بطورکاملأ آگاهانه که این خشونتها وبیرحمیها وقصی القلبیها را دربرابردشمنان خود که عمدتأ"مردم بیگناه "هستند بکارمیبرند؛بلکه این وحشت وفرهنگ خشونت وبربریت چنان به اوج خود رسیده است که؛حتا درقدم نخست وبطوروحشیانه درمقابل خود و"نفس خود"باحملات تیروریستی"انتحاری" اول خودرا بربرمنشانه ووحشیانه به قتل میرسانند وخودرا مردار میسازدکه؛این روش نیزازطریق نهادهای مذهبی درپاکستان،عربستان وهابی وایران آخوندی وامثال ان تحت رهبری مستقیم دولتهای انها وشبکه های تیروریستی مانند نظامیان پاکستانی-ای-اس-ای- تیروریست بخاطرپیشبرد اهداف ونیات شوم"جنگ مقدس.ا؟"متحدین خود به عالیترین شکل ان ترتیب، تربیت وتجهیز یافته با فریب واغواسازی وبااستفاده ازچند( احمق وکودن ولمپن مذهبی بمثابۀ اسلحه) بطورمستقیم ومنظمأ مغزشوئی و رهبری میگردد؛ودلچسپ تر هم اینکه اگاهانه وبطوررسمی ازلحاظ مذهبی نیز چندی پیش توسط"یک مفتی نوظهور پاکستانی!؟"همچو وحشت وتیروریسم فتوا داده شده وبه ان رسمأ مشروعیت داده بود؛ که همه مدعیان حقوق بشر ونهادهای مدنی هم  سیل بین هستند واب هم ازاب تکان نمیخورد واین سلاح مدرن انتحاری گروه گروه ازطریق پاکستان اسلامی وعرب  عیاش وفحاش وهابی اسلامی برای مسلمان کشی درداخال افغانستان بدون کدام دغده وممانعت وازادانه ارسال واعزام میگردند که این حرفۀ ادم کشی جائیز ورواگردیده است. مانند نسلکشی وقتلهای زنجیره ای هزاره درکویته پاکستان که کاملأ جائز ورواگردیده ورسمأرهبری میگردد که درهیچ دورۀ تأریخی سراغ نمیگردد وبی نظیراست.ا

ح--:-بااین تفاوتها:--یکم:- که(صدها چند خونین تر،بیرحم تر،قصی القلب تر،وخشن ترضد انسانی ووحشیتر )بوده است که نه دردورۀ چنگیزخان ونه اسکندر مقدونی و نه دروحشت دورۀ فاشیستی ردوف هیتلرونه دردورۀ هیچ زمامداردیگری چنین وحشت حاکم نبوده است.ا

دوم --:-مردم مسلمان افغانستان یکی ازنخستین وقربانیان اصلی  این  جنگهای   خونبار و  هستی   سوز(جهادی وجهادیسم انتحاری اسلامی)  درطول  تأریخ  درجهان  بشمارمیروند   که درهیچ دورۀ   تأریخی  وکشتارهای خونین بشری سراغ نمیگردد ونظیرندارد.ا

سوم:-که تلفات وخسارات وضایعات ویرانیها؛تمدن وفرهنگ ستیزیها نحوۀ خشونت ونابودسازیهای هرگونه مدنیت وفرهنگ واثارگرانبها وزن ستیزیهای انها هرگز به دورۀ چنگیز وامثالهم قابل مقایسه نیست.زیرا نبردهای انها به این معیارها استوارنبوده است.وهدف انها بیشتر لشکرجنگی بوده نه مردم بیسلاح وبی دفاع وبیگناه.ا

چهارم:-برخلاف نبردهای امپراتوران تیموری؛ خونریزیها،هستی سوزی،ویرانگری،قتل وغارت وبربادی همه دست اوردها ومدنیتها را نتنها در بیرون مرزی بخاطرغارت وچپاول وقتل وفجایع؛بلکه درقدم نخست درکشورخود برعلیه مردم خود وبرضد وطن ومنافع ملی خود براه انداخته اند؛تحت

 عنوان "جهاد وجهادیسم اسلامی" دشمنان اصلی انها مردم (برادر ومسلمان)  خود انهاست که دربرابرپول

 بالای اسلام وخون مردم بهترین تجارت جریان دارد.که ارزش دالر وکلدار ودینار بالا تراز ارزش اسلام وخون مردم مسلمان است که ایشان قاتلان اصلی مردم بوده اند وهستند.ا

پنجم:-امیرتیمور بااحفاد ان هرگز دست نشانده ویا الۀ دست بیگانه نبوده ودرخدمت بیگانه گان والۀ تأمین منافع اجنبیهای خود نبوده.اما زمامداران قبایلی،مجاهدین؛طالبان وسائیر تیروریستها وزمامداران مزدور واسلام گرایان افراطی انها نتنها برضد وطن ومردم ومنافع ملی خود،قتل وغارت وچپاول نموده امده اند.بلکه اکثرأ دست نشانده واله وابزار بیگانه بوده وبخاطر تأمین منافع ملی دشمنان مردم افغانستان همچو جهاد را با خونریزیهای گستردۀ ان الا نابودی افغانستان براه انداخته امده اند وهمیشه درتأریخ ابزار دست بیگانه برضد وطن وپیشرفت مملکت خود بوده اند.ا

ششم:-با استفاده از(دین بمثابۀ بهترین الۀ سرکوبی) درطول تأریخ علیه هرنوع نهضت وتحولات دموکراتیک؛در"جامۀ دین ایدولوژیک-فاشیستی"خلقهای برادر مسلمان را درگروگان گرفته وانها را درجنگ وخونریزی،کشتار وغارت وغصب جایدادها وکوچهای اجباری،تجاوزات جنسی وازدواجهای اجباری وفساد،منافقت وتفرقه وتشدیدخصومتها ومنازعات ملی،نژادی وزبانی وقومی وقبیلوی ودینی وسمتی ومنطقوی تشویق وترغیب نموده ودررقابت به یک دیگرراه اندزی نموده؛تحت عناوین وچهره ها وتنظیمهای تشکیل یافته دراغوش دشمنان افغانستان دربیرون مرزی وبویژه همسایگان مغرض وتیروریست معلوماالحال؛همیشه درخدمت بیگانگان بوده اند.که دالر وکلدار ودینار(پایه های مادی)جهاد شان ؛ونسلکشی،قتل وغارت،تجاوزات جنسی ازدواجهای اجباری وفساد،برترجوئی فاشیستی،قاچاق وگسترش ورشد ساحۀ کشت وتولید وپراسس وترافیک وقاچاق مواد مخدر رشوت وصدها خیانت وجنایت دیگرکه قلم ازتشریح ان عاجز است که؛همۀ این رفتارها وروشها وپدیده های ضدانسانی وضد میهنی بگونۀ مافیائی ان براه اندخته میشود(پایه های اصلی ایدوئلوژیکی منحط وفساد پرورنوع"جهادافراطی اسلامی تیروریستی-شریعتی-فاشیستی)رهبری شده ازطریق مولاناهای پاکستانی را تشکیل داده که؛بگونۀ سرسام اوری بسط وتوسعه وتا اکنون رونق داده شده است.که درهیچ دورۀ تأریخی سراغ نمیگردد.که یک نمونۀ کوچک اما نهایت دلخراش وخونبارحادثۀ تلخ فراموش ناشدنی والم انگیز(22دلو1371خ)افشارخونین است که برای یک قوم شریف مربوط به نژاد تورک را به جرم "هزاره وشیعه" بودن انها که ریشه درتعصبات عمیق مذهبی ونژادی دارد،بوسیلۀ چهارتنظیم جهادی اسلامی معلوم الحال درمحاصره قرار داده شده زیرتوپ وراکت واتش توپخانه خرد وخمیر نمودند که به اساس امارهای مختلف منتشره از"پنج هزار الا داوازده هزار" زن ومرد وکودک به فجیعترین حالت سربریده شده،تجاوز جنسی نموده وبه قبرهای دستجمعی سپرده شده تحت عنوان"کافر"نابودی فزیکی انها را دردستور روزوشعار خود قرارداده بودند.ویا مثال دیگری ازهجوم ونسلکشی وتصفیه های قومی،قتل وغارت به شیوۀ سلفی خود امیر عبدالرحمان خانی وسائیر زمامداران ملتانی ودیریدونی،چپاول وسرقت بانکها ودارائیهای عامه،تجاوز وفساد،نابودی موزیمها،اثارگرانبهای تأریخی مجسمه ها وتندیسهای بزرگ بامیان ونابودی همه تمدن وفرهنگ ودست اورد های  هزاران هزارسال علم وهنر وفرهنگ ومدنیتهای تأریخی بوسیلۀ وحشی ترین بی فرهنگ ترین وبی تمدن ترین وبربر منش ترین نیروی سیاه وتاریک اندیش جهادی اسلامی ماقبل تأریخ بنام"طالبان"ونظام وحشتزای"طالبانیسم"با نوع"اسلام شریعتی طالبی!؟"رامیتوان مثال زد.ویا ازنوع تندروترین ووحشیترین گروه جهادی اسلامی ساخت پاکستان تیروریست تحت عنوان"حزب اسلامی حکمتیار"که با قصی القلب ترین وبیرحم ترین وخونبارترین نوع تیرور جهادی که بیش از60 هزاز انسان بیگناه بشمول زن ومرد واطفال درکابل درزمان حاکمیت اقای برهان الدین ربانی قتل عام نموده وکابل را به خون بیگناهان رنگین نموده بودکه؛(300الا500)سال قبل بادورۀ امپراتوریهای مغول وتورک ازریشه درتفاوت بوده که چنین روشهای تک باوری وتک ایدئولوژی-فاشیستی وزن ستیزی وتجاوزات جنسی وده ها نوع فساد دیگر انهم تحت حمایت مستقیم مالی وپولی ولوژیستیکی خارجیها جهت تأمین منافع ملی ایشان دراین سرزمین جریان دارد که،به هیچ وجه قابل مقایسه نبوده وتفاوتهای ماهیوی دارد وبه وضاحت دیده میشود.ا

ادامه دارد......و

 

فبروری/22/13


February 24th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي